❁❀ داستان افسانه گل رز قسمت4❁❀

❁❀ داستان افسانه گل رز قسمت4❁❀

سه شنبه 6 اسفند 1398

14:29

نویسنده این مطلب: ♛arisa- sama♛
موضوع: داستان ? ?

-از واندا بدم میات ولی نمیدونم چرا

 

همه چیزش فوق العاده هست چرا باید اینقدر باهاش دشمنی کنم؟

 

باترکاب از جاش بلند شود و با پشیمون با سرعت از کلاس بیرون رفت

 

داشت تو راه رو میدوید که از اتاق پرستاری عبور کرد .

 

واندا رو با اوکایدو دید.

 

حالش بدتر شود و این دفعه سرعتش رو بیشتر کرد .

 

اینقدر سریع بود که دیگر نمیتوانست به استد.

 

-اشتباه تمام فکرای خوبی که دربارش میکنم اشتباهه ازت بدم میات واندا بدم میات

 

کاری میکنم که با این کارت پشیمون بشی

 

-فکر کنم الان زنگ خورده باشه و باید تو کلاست باشی باترکاب

 

-سلنا بهم اینطوری نگاه نکن تو........

 

-درست مثله همیشه ای حسادت رو باید کنار بزاری باترکاب

 

-ها ماندم که چرا تو ازش دفاع میکنی تو که صد درصد ازش بهتری درست نمیگم؟

 

-برو سر کلاست

 

ولی به جایه این که باترکاب بره سلنا زود از انجا رفت.

 

سلنا خواهر دوم واندا است او و واندا ازان یک مادرن

 

و سلنا همیشه پشت و پناهش هست و میمونه

 


اتاق پرستاری

 

-ام........

 

-ام اشتباهی روتون افتادم ببخشید

 

-مشکلی نیست ولی .........

 

-ببخشید واندا بیا بریم اتاق بچه های شورا انجا کارت داریم

 

-چشم^^

 

سلنا داشت به اتاق شورا میرفت همچنین واندا هم پشت سرش

 

بود.

 

-یعنی چیکارم دارن؟

 

-رسیدم بیا تو

 

واندا رفت داخل همه بچه های ماعون و سفیر سلامت انجا بودند.

 

واندا سر میز نشست و همه شروع کردن به صحبت کردن.

 

واندا هم انگار درگیر بود اما سلنا عجازه نمیداد بقیه بفهمن که او گوش نمیده

 

جلسه تمام شود همه به جز واندا و سلنا داخل مندن

 

که یک پسر موه قرمز و انگار خجالتی به نظر می امد وارد شود

 

-اتفاقی افتاده هیده؟

 

-ام درخواستی از رعیس شورا شوده منم پیک شودم

 

-واقعا

 

-ب.......بله

 

الداد کلاسم دیرم شود ببخشید سلنا سنپای

 

-او مشکلی نیست میتونی بری

 

-الان چی شود؟

 

-با این که من 18سالمه و هیده17اون بهم علاقه داره انگار تو چی فکر میکنی

 

-ایول ولی خودمونیما پسر نازیه

 

-من شک دارم یارو پسر باشه

 

-او مای گاد

 

-ولا

 

 

ادامه دارد

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

واندا
ساعت17:50---11 اسفند 1398
خیلی قشنگ بود
پاسخ:روناااااااااااااااااااااااااااااااکککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک خیلی بدجنسی چرا خبر ندادی بهم؟نگرانت شودم بیشعور


Selena
ساعت14:57---7 اسفند 1398
خیلی عالی داستان مینویسی
من منتظرم که بقیه داسداستان بیا
پاسخ:ممنون^.^


Uteki
ساعت0:27---7 اسفند 1398
چرا فاز هیشکیو درک نمیکنم؟:|؟
پاسخ:یکی درخواست کرده منم داستان رو گند زدم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:










برچسب ها: افسانه گل رز ?
آخرین ویرایش: